عشق ابدی
یک روز در سر کار, آماندا یک دستهگل زیبا دریافت کرد. در آن, گلها را شمرد و یادداشت کوتاهی در آن یافت. نوشته بود:
"عشق من به شما تا روزی خواهد بود که آخرین گل این دستهگل بمیرد."
یادداشت از شوهرش بود که به یک سفر کاری رفته بود.
او مطمئن نبود که از پیام چه استفاده کند ، عصر به خانه رفت و گلها را با آب خیس کرد
یک روز پس از دیگری ، گلها کمی زیباتر شدند تا اینکه همه آنها مردند.
همه به جز یک گل این روزی بود که متوجه شد یک گل مصنوعی در دسته گل وجود دارد که برای همیشه ماندگار است.